جدول جو
جدول جو

معنی مل دینگئن - جستجوی لغت در جدول جو

مل دینگئن
خمار شدن چشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به آب انداختن و خیساندن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرم کردن، آشوب به پا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
حر دینگئن
فرهنگ گویش مازندرانی
تو انداختن، داخل کردن، خرد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اسهالی کردن جانوران از راه خوراندن خوراکی ها ناسازگار
فرهنگ گویش مازندرانی
به حرکت در آوردن، روانه کردن، روانه شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سو دینگئن
فرهنگ گویش مازندرانی
انداختن نرها به میان ماده ها جهت جفت گیری و تولیدمثل
فرهنگ گویش مازندرانی
سرخ شدن، گل انداختن صورت
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی را آزردن
فرهنگ گویش مازندرانی